روزی که عاشقت شدم ،نـــــه چتر داشتی ! نـــــه چمدون ! از کجا باید میفهمیدم که مســـــافری !؟
|
بسلــامتـے روزے کهـ مــن سفیــد بپـوشـم و بقیـهـ مشکے....
بـه سـلامـتی اونـایی کـه صـداشـون آروممون مـیکنه،نـگاهشون دیوونمون....
بـه سـلامـتی همــه اونـایی کـه قـبلأ بـودن،,ولی دیگــه نیستــن....
چون دیگـه اونــایی نـیستن که قـبلأ بـودن....
بـه سـلامـتی رد پـاهای روی قــلبمون،به سـلامـتی اونـایی کـه بـرای رفـتن اومــده بـودن....
بـه سـلامـتی اونـایی که حرمـت نون و نـمک که هـیچ!....
حـرمـت زخـمایی کـه بـاهاشـون خورده بـودیم رو هـم نـگه نـداشـتن....
بـه سـلامتی اونایی که دوست داشتیم مال مـا بـشن ولی جـلو چـشممون مـال یـکی دیگـه شدن....
به سـلامتی اونـایی که آرزو بـودن ولـی رویـا شـدن....
به سـلامـتی اونـایی که هرچقـدم بی معـرفت بـاشن بـازم درگیرشونیـم . .
نسل گند و مزخرفی بودیم.....
نسلی که برای همه چیز باید رقابت می کرد.....
نسل کنکور و انتخاب رشته....
نسل دعوا سر صندلی مترو....
نسل دویدن پشت اتوبوس و چپیدن توی تاکسی....
نسل ما لگد کردن رقیب و گذشتن از روی اون توی خون اش بود....
نسل دیدن و نداشتن، خواستن ونتوانستن، رفتن و نرسیدن...
نسل آرزوهایی که تا آخرش بر دل ماند....
نسل آهنگ های سوزناک...
نسل هایده و عرق سگی با طعم دیازپام....
نسل سیگار نامرغوب جگردار..
نسل تحریم تنبان و خمیر دندان....
نسل طلاق هفتاد درصد....
نسل فیس بوک از سر بی کسی....
نسل کش دادن دانشگاه از ترس سربازی...
نسل درد و دل با دیوار....
نسل دلتنگی برای طعم لب هایی که هرگز نچشیدیم....
نسل ماندن سر دو راهی...
نسل انتخاب بین بد و بدتر....
نسل عقده ی دیده شدن، خوانده شدن، شنیده شدن....
نسل بغض، ناله ، ضجه......
به ما که رسید رودخانه ها خشکید، جنگل ها سوخت و ابرها نبارید.....
به ما که رسید بنزین و شیر با هم کورس گذاشتند.....
دل به هر کس دادیم، قبل از ما دل داده بود....
سگ دو زدیم برای آغاز راهی که قبل از ما هزارها به آخر خطش رسیده بودند...
افســـــــــــــــــــــوس.........
از تنهایی ام یاد گرفتم.....
که دیگر جلوی تنها پسری که زانو میزنم پسرم باشد،،،
آن هم به خاطر بستن بند کفش هایش…..
مقصر او نبود!!!
لعنتی آدم بود…
من خدایش کردم!!!
حرامش باد!!!.....
انکه جای خالی مرا پیش تو پر میکند…...
لای انگشتانم را باید دستان تو پر کند بی انصاف … نه سیگار…!
بسلامتی اون لامصبی که از زندگیم رفت ولی از این دل لعنتیم نرفت…
درد مـــــن از چشمـــــانـــی بــــو....
کــه بــه مــن اشکــ هدیـــه میــــداد.....
و بــه دیگــــران چشمــــــــکـــــــــ.....
متــــــــنفرم ازخودم.....
که همـــــیشه نـــــــگران کسانی میشوم....
که اگر بمـــــیرم هم به چــــهلمم نخواهند رسید…
حداقل اگر خیانت کردی.....
و رفتی آنقدر انسان باش که بگی خیانت کردم....
نگو تو بد بودی....
گاهے باید نباشے ...
تا بفهمے نبودنت واسہ ڪے مهمہ... ؟
اونوقتہ ڪہ مے فهمے باید همیشہ با ڪے باشے...
.
آهــــــــــای تـــــــــــو
روی بـــــرگردانـــــدنـــــم را
پـــــای غـــــرورم نگـــــذار
وقـــــتی خـــــدا نگـــــاهـــــمان میـــــکنـــــد
جـــــرات دیـــــدن ِ کفـــــش هـــــایـــــت را هـــــم نـــــدارم
چـــــه بـــــرسد بـــــه چـــــشم هایـــــت!
دلم هوا میخواهد....
کمی هوا...
در یک سرنگ.....