روزی که عاشقت شدم ،نـــــه چتر داشتی ! نـــــه چمدون ! از کجا باید میفهمیدم که مســـــافری !؟
|
تمام زندگی ام را میدهم که برگردی
و همین که برگشتی بگویم:
دیگر نمی خواهمت "گــ ــمــ ــشــ ــو”
خلاصه بگویم ماجرا از آنجا شروع شد که در شب آرزوها
من او را آرزو کردم و او عشقش را …
بدرقه اش کن....
شاید با دیگری خوشتر باشد....
مگر خوشحالیش آرزویت نبود ؟؟؟؟
کنارم گذاشته ای که تلخم کنی ؟. . .
هه !!!. . .
شرابی شدم ناب ! حالا حسرتم را بکش . . .