روزی که عاشقت شدم ،نـــــه چتر داشتی ! نـــــه چمدون ! از کجا باید میفهمیدم که مســـــافری !؟
|
اسباب بازی هایش را جمع کردم ، ماتم برد وقتی دلم را میان
آنها دیدم...
بهش گفتم دیگه نمی خوامت !
خندید و رفت !
تازه فهمیدم شوخی من حرف دلش بود . . .
بــ ـی هـَــوا رَفـتــی . . .
بــی” نـفـس ” مـــانــدَم . . . !
سلامتی خودم…..
که بهتر از همه بلد بودم بهش دروغ بگم..
ولی نگفتم.
سلامتی خودم….
که راحت می تونستم خیانت کنم..
ولی نکردم.
سلامتی خودم….
که تو بدترین شرایطش هم ترکش نکردم.
سلامتی خودم… که این همه احمق بودم!
ﺩﺧﺘـــــــﺮﺍﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻣﻤﮑﻨﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ ﮐﻪ ﻣــــﺎﺩﯼﻧﯿﺴﺘﻦ ؛
ﻭ ﺑـــــــــــــﺎ بی ﭘﻮﻟــــــــــــــﯽ ﮐﻨــــــــــﺎﺭ ﻣﯿــــــــــــﺎﻥ !
ﺍﻣﺎ ﻫﯿــــــﭻ ﮐﺪﻭﻣﺸــــــﻮﻥ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧــــــﻦ ﺑﺎ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻬــــﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﯿﺎﻥ !
ﺍﮔﻪ ﮐﺴﯿــــــﻮ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﯽ ﻣﺤﻠﯿــــــﺎﺕ ﻭ ﺗﻮﺟــــــﻪ ﻧﮑﺮﺩﻧﺖ ؛
ﺑﺎﺯﻡ باهاته...ﻧـــــــﻪ ﺍﺫﯾﺘـــــــﺶ ﮐﻦ ﻧـــــﻪ ﺍﺯﺩﺳﺘﺶ ﺑﺪﻩ !
ﺍﻭﻥ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﺴﺖ ﺧﯿﻠﯿﺎ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﺶ ﺗﻮﺟﻪﮐﻨﻦ!!!!
می خوام یه چیزی رو بهت بگم …
دوستت دارم قدر یه دنیا، عاشقتم … کنارت به آرامش می رسم …
هی وایسا …!!
کجا داری میری ؟ من حرفام هنوز تموم نشده …!!!
رفت ….؟
یک دقیقه سکـــــــــــــ ـــوت...
بخاطر تمام آرزوهایی که در حد یک فکر ماندند ،
بخاطر شب هایی که با اندوه سپری كردیم ،
بخاطر قلبی که زیر پای کسانی که دوستشان داشتیم له شد ،
به خاطر چشمانی که همیشه بارانی ماندند ،
..............
یك دقیقه سكـــــــــــــ ـــوت...
به احترام کسانی که شادی خود را با ناراحت کردنمان به دست آوردند ،
بخاطر صداقت که این روز ها وجودش فراموش شده است ،
بخاطر محبت که بیشتر از همه مورد خیانت واقع گردید ،
یک دقیقه سکوت به خاطر حرف هایی که هیچ وقت گفته نشد ،
برای احساسی که همیشه نادیده گرفته شد ...
...فقط سکـــــــــــــ ــوت
بـہ سلامتے پسرے ڪـہ تیپ و قیافش بـہ روزه
غیرتش مال زماטּ پدرشـہ!!!!...
غمگینـــــــم....
همانند دلقکـــــی که روی صحنه.....
چشمش به عشقــــــش افتاد که با معشــوقــــــه اش به او می خندیدند...!!
گاهی دلـــــــــــــــــم میخواهد
کفـــــــش هایم را پـــــــا به پــــــــا بپوشم
تا ببینم هنوزکسی
حواسش
به مـــــــــــن هست؟!
گفتی تا سیگاری دود کنی برگشتم ...
زندگیم دود شد ، کجا ماندی ؟؟؟
یــادت باشــہ وقتــی از کَســی میشنَوی
بیــا دوست معمولــی بــاشیم ,
یَعنــــی بِمون تــو آب نَمک ...
تـا هَر وقت حوصِلم سَر رفت بـاهات
سَرگرم شَم...
اولین باری بود که از سیـگار متنفر شدم.....
وقتی که لبانت بوی سیـگار میداد.....
و من میدانستم که تو سیـگار نمیکشی!
من زنم...
سخت عاشق میشوم ...
ولی... وای به روزی که عاشق شوم...!
به هیچ طریقی نمیتوانید عشق را از من بگیرید....
سکوت میکنم... اما... هرگز دست نمیکشم...
من زنم... فرمانروای احساسات...!!